❤️🎼رادیو عاشقی🎼❤️

حال همه ما خوب است، اما تو باور نکن:):

❤️🎼رادیو عاشقی🎼❤️

حال همه ما خوب است، اما تو باور نکن:):

❤️🎼رادیو عاشقی🎼❤️

رادیو عاشقی
فصلم که شد کوچ میکنم به تو...

آخرین مطالب
آخرین نظرات

حالمان بد نیست غم کم مـــــى خوریم...

جمعه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۱۹ ب.ظ


 
 
 
حالمان بد نیست غم کم می‌خوریم

کم که نه هرروز کم کم می‌خوریم

آب می‌خواهم سرابم می‌دهند

عشق می‌ورزم عذابم می‌دهند

خود نمی‌دانم کجا رفتم به خواب

از چه بیدارم نکردی آفتاب؟
خنجری بر قلب بیمارم زدند

بیگناهی بودم و دارم زدند

سنگ را بستند و سگ آزاد شد

یکشبه بی داد آمد داد شد

عشق آخر تیشه زد بر ریشه‌ام
تیشه زد بر ریشه اندیشه‌ام

عشق اگر این است مرتد می شوم

خوب اگر این است من بد می شوم


بس کن ای دل نابسامانی بس است

کافرم دیگر مسلمانی بس است

در میان خلق سردر گم شدم

عاقبت آلوده مردم شدم

بعد از این با بی کسی خو می‌کنم
هر چه در دل داشتم رو می‌کنم

من نمی‌گویم دگر گفتن بس است

گفتن اما هیچ نشنفتن بس است

روزگارت باد شیرین شاد باش

دست کم یک شب تو هم فریاد باش

نیستم از مردم خنجر به دست

بت برستم بت برستم بت برست
‎بت برستم بت برستی کار ماست

چشم مستی تحفه بازار ماست

درد می‌بارد چو لب تر می‌کنم

طالعم شوم است باور می‌کنم

من که با دریا تلاطم کرده‌ام

راه دریا را چرا گم کرده‌ام
قفل غم بر درب سلولم مزن

من خودم خوش باورم گولم مزن
‎من نمی‌گویم که خاموشم مکن

من نمی‌گویم فراموشم مکن

من نمی‌گویم که با من یار باش
من نمی‌گویم مرا غمخوار باش

آه ! در شهر شما یاری نبود

قصه هایم را خریداری نبود

راه رسم شهرتان بیداد بود

شهرتان از خون ما آباد بود

از در و دیوارتان خون می‌چکد

خون صد فرهاد مجنون می‌چکد

خسته‌ام از قصه های شومتان

خسته از همدردی مسمومتان

این همه خنجر دل کس خون نشد

این همه لیلی کسی مجنون نشد

آسمان خالی شد از فریادتان

بیستون در حسرت فرهادتان

کوه کندن گر نباشد پیشه ام

گویی از فرهاد دارد ریشه ام

عشق از من دور و پایم لنگ بود

قیمتش بسیار و دستم تنگ بود

گر نرفتم هر دو پایم خسته بود

تیشه گر افتاد دستم بسته بود
‎هیچ کس ایا فکر ما را کرد؟ نه

فکر دست تنگ ما را کرد؟ نه

هیچ کس از حال ما پرسید؟ نه

هیچ کس اندوه ما را دید؟ نه
هیچ کس اشکی برای ما نریخت

هر که با ما بود ازما می‌گریخت
‎چند روزی است که حالم دیدنی است

حال من از این و آن پرسیدنی است

گاه بر روی زمین زل می‌زنم

گاه بر حافظ تفأل می‌زنم

حافظ دیوانه فالم را گرفت

یک غزل آمد که حالم را گرفت


« ما زیاران چشم یاری داشتیم      خود غلط بود آنچه می پنداشتیم»


 

نظرات (۱۲)

۱۲ شهریور ۹۵ ، ۱۴:۴۴ سیّد محمّد جعاوله
خوب بود
ممنونم.
پاسخ:
مرسى از شما
۱۲ شهریور ۹۵ ، ۱۵:۰۷ حامد عبدالهی
شعر زیباییه
قبلا کامل اون رو ارسال کردم
شعر طولانی ای هم هست
متشکرم
پاسخ:
شعرش که قشنگه
دکلمه چى؟
راه رسم شهرتان بیداد بود

شهرتان از خون ما آباد بود
هم شعر و هم دکلمه هر دو زیبا بودند.
فقط چند بیت اخر رو خونده بودم ولی کاملش هم خیلی زیباست.

پاسخ:
متشکرم
۱۲ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۳۱ فرناز فرزان
سلام شعر زیباییه
و دکلمه از اونم زیباتر
می تونم بپرسم دکلمه از کیه؟
پاسخ:
مرسى از حضورتون
خودم هستم
البته بى تجربه
یاد مهران مدیری اتادم .... فقط همین :)
پاسخ:
مهران مدیرى چرااا😟
۱۳ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۳۰ زهرا بهرامی صدر
زیبا بود
پاسخ:
مرسى
(: چه زیبا
پاسخ:
زیبا حضور شماست
متشکرم
عالی بود...
پاسخ:
ممنون
۱۴ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۱۶ ژله پرتقالی
چه زیبا
۱۵ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۲۶ احسان صادقی یزدان آباد
میشه بگید چرا شما انقدر فوق العاده اید ؟
پاسخ:
خجالت زده ام نکنید
این لطف شماست که بى نهایته
۱۵ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۲۸ احسان صادقی یزدان آباد
این دکلمه عالی بود 
صداتون که خیلی قشنگه که البته این کارخداس نه شما 
اما این حس شماس که ستودنیه و طرز خوندن 
خیلی ممنونم
پاسخ:
خدایى؟
۱۵ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۵۵ احسان صادقی یزدان آباد
بخدا که جدی میگم
این صدارو که شنیدم یه حسی بهم دست داد که چند خط (بیت نه )
شعرنوشتم چنددقیقه دیگه دکلمه اش رو میگذارم تو وبلاگ 
قبلا گفته بودم وبلاگ رادیوعاشقی منو وامیداره به شعرگفتن حتی اگه نخوام

پاسخ:
خیلیم عالى
منتظر دکلمتونم
بازم تشکر از دلگرمیتون
واقعا چون اولین دکلمه هام هست خیلى تردید دارم راجع به خوب بودنش
به دلگرمیتون البته شدیدا نیاز داشتم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">