❤️🎼رادیو عاشقی🎼❤️

حال همه ما خوب است، اما تو باور نکن:):

❤️🎼رادیو عاشقی🎼❤️

حال همه ما خوب است، اما تو باور نکن:):

❤️🎼رادیو عاشقی🎼❤️

رادیو عاشقی
فصلم که شد کوچ میکنم به تو...

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

خاطراتم درد مـــــى کند

شنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۵، ۰۸:۳۷ ق.ظ

حالم خوب است
اما
 لباس هاى سال گذشته ام درد مـــــى کند
گوشواره هایم
کفشهایم
عطرم
خستگى هاى ملال آور
غُصِه و سر درد باهم
حالم خوب است
این صداى باران درد آور است
خاطراتم که با مسکن هاى صدا خفه کن
مرده هایم را بیرون میکشند
اصلا ساعت١٢:٠٠هر شبــــم درد میکند
شب تا صبح بیداریم
گوشهایم که دیگَر صدایت را نمى شنوند
چشم هایم که نمى بینند تو را دیگَر
اشک هایم که ناگزیر مـــــى چکند به پاى عشق تو
عاشقانه هایم که خاک میخورند اینجا
گیسوانم که محتاج لمس دستانت پریشان مانده
دستان یخ کرده ام
اصلا تمام جانم درد میکند
قلبم کوبیده شده است انگار
درد میکند 
درد میکند 
درد میکند
حالم خوب است 
اما
گذشته استمرارى ام درد مـــــى کند


نظرات (۱۱)

۱۰ مهر ۹۵ ، ۰۸:۵۴ حامد عبدالهی
قلب عاشقی هم درد میکند ...
پاسخ:
هعى
حالم خوب است اما...دلم تنگ روزهایی شده که میتوانستم از ته دل بخندم
یاعلی
پاسخ:
خیلى ممنون از حضورتون

۱۰ مهر ۹۵ ، ۱۴:۱۸ پری سپهری
مثل همیشه زیبا
پاسخ:
مرسى از لطفتون 
۱۰ مهر ۹۵ ، ۱۶:۱۵ نـــای دل
زیبا اما دردناک :(
۱۰ مهر ۹۵ ، ۱۸:۰۲ نسل چهارمی
درد های من 
جامه نیستند 
تا ز تن درآورم 
" چامه و چکامه " نیستند 
تا به " رشته ی سخن " در آورم 
نعره نیستند 
تا ز " نای جان " برآورم 
دردهای من نگفتنی
دردهای من نهفتنی است 
دردهای من 
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست 
درد مردم زمانه است 
مردمی که چین پوستینشان 
مردمی که رنگ روی آستینشان 
مردمی که نامهایشان 
جلد کهنه ی شناسنامه هایشان 
درد می کند 
من ولی تمام استخوان بودنم 
لحظه های ساده ی سرودنم 
درد می کند 
انحنای روح من 
شانه های خسته ی غرور من 
تکیه گاه بی پناهی دلم شکسته است
کتف گریه های بی بهانه ام 
بازوان حس شاعرانه ام 
زخم خورده است 
دردهای پوستی کجا ؟
درد دوستی کجا ؟
این سماجت عجیب 
پافشاری شگفت دردهاست 
دردهای آشنا 
دردهای بومی غریب
دردهای خانگی
دردهای کهنه ی لجوج
اولین قلم 
حرف حرف درد را 
در دلم نوشته است 
دست سرنوشت 
خون درد را 
با گلم سرشته است 
پس چگونه سرنوشت ناگزیر خویش را رها کنم ؟
درد 
رنگ و بوی غنچه ی دل است 
پس چگونه من 
رنگ و بوی غنچه را ز برگهای تو به توی آن جدا کنم ؟
دفتر مرا 
دست درد می زند ورق
شعر تازه ی مرا 
درد گفته است 
درد هم شنفته است 
پس در این میانه من 
از چه حرف می زنم ؟
درد ، حرف نیست 
درد ، نام دیگر من است 
من چگونه خویش را صدا کنم ؟
"قیصر امین پور"
پاسخ:
خیلى ممنون
بله این شعر واقعا زیبا سروده شده و البته جزو یکــــــــى از پست هامه
متشکرم از حضور ارزشمندتون
۱۰ مهر ۹۵ ، ۱۸:۰۹ نسل چهارمی
دنیا اطراف مان دردناک است و برای سخنان مان سطر های بیشمار صف کشیده اند،
امان از تقدیــــــرکِ
 وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ
(عنکبوت/۶۴)
۱۱ مهر ۹۵ ، ۰۹:۱۳ حامد عبدالهی
جا داره برای انسانیت فاتحه ای بخونیم...
تو این شعر چه ترکیبات قشنگی از کلمات استفاده شده (گذشته ی استمراری ام درد می کند ).. 


خیلی زیبا بود :)
۱۱ مهر ۹۵ ، ۲۳:۱۹ احسان صادقی یزدان آباد
مثل همیشه زیبا 
غم دار ولی دلنشین
۱۲ مهر ۹۵ ، ۲۲:۲۶ فاطمه نظری
خیلی زیبا بود
۱۲ مهر ۹۵ ، ۲۳:۲۲ فرناز فرزان
سلام
خیلی زیبا بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">