❤️🎼رادیو عاشقی🎼❤️

حال همه ما خوب است، اما تو باور نکن:):

❤️🎼رادیو عاشقی🎼❤️

حال همه ما خوب است، اما تو باور نکن:):

❤️🎼رادیو عاشقی🎼❤️

رادیو عاشقی
فصلم که شد کوچ میکنم به تو...

آخرین مطالب
آخرین نظرات

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عکس و متن احساسى» ثبت شده است

با این همه میدان و خیابان چه بگویم؟
با غربت مهمان­کُش تهران چه بگویم؟
حرفِ دلِ من شعر و سکوت و سخنم، شرم
با این زن پتیاره­ی عریان چه بگویم؟
از این یقه آزادیِ میلاد کراوات
بر اسکلتِ فتحعلی­خان چه بگویم؟
از بُغضِ فراموشیِ «همّت» به «مدرّس»
از «باکری» خسته به «چمران» چه بگویم؟
با دخترکِ فال­فروشِ لبِ مترو
یا بیوه زنِ بچّه به دندان چه بگویم؟
زن با غمِ شش عائله با من چه بگوید؟
من با شکمِ گُشنه به ایمان چه بگویم؟
با او که گُل آورده دم شیشه­ی ماشین
از لذّت این شرشر باران چه بگویم؟
دامانِ رها، موی پریشان، منِ شاعر
با خشمِ دو مامورِ مسلمان چه بگویم؟
تا خرخره شهری به لجن رفته و حالا
ماندم که به یک چاک گریبان چه بگویم!؟
مهدى فرجى


۴ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۵ ، ۰۲:۳۷
رادیو عاشقی

میگن وقتی یکی دوسِت داره همه چاله چوله های تو رو بلده..
میدونه واسه چی ناراحتی
یا وقتی خوشحال میشی چشمات چه شکلیه..
میدونه چه جوری بخندوندت
یا چه جوری اشکاتو پاک کنه...
بهونه ها تو میشناسه...
اینکه یکی چاله چوله هایِ قلبتو پر کنه عالیه..
اما وای به حال وقتی که به هر دلیلی دیگه دوست نداشته باشه..!
میشه مثه تیر خلاص
درست وسطه قلبت..
چون اون بیشتر از هرکسی میدونه 
تو از چی میترسی
چیو دوست نداری
چی حالتو بد میکنه...
و...
مردن تو از جایی شروع میشه که واسه خوب بودنت تلاش که نمیکنه هیچ،
به چاله های قلبتم لگدهای محکم تر میزنه..
اینکه یکی شمارو بلد باشه هم عاشقانه اس هم ترسناک...
مواظب باشید که غافلگیر نشید!


۹ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۵ ، ۲۳:۲۸
رادیو عاشقی

بیشتر ماکارانى میخوریم با ماست
دماغش ماستى میشه
اوووف همین نگاهش اسکار داره😚
بیشتر ریسک مـــــى کنم!!
بیشتر شیطونى میکنم، وقتى خوابه لباشو رژى میکنم
عین دخترا میشه😬
مـــــى خندیم و عکس دو نفره و تک نفره و هیچ نفره میگیریم💏
بیشتر بستنى خواهم خورد، بیشتر هم قیفى
دونفره....🍦🍦
بیشتر یواشکى از پشت بغلش خواهم کرد وقتى حواسش نیست😅
بیشتر پاهایش را در حوض خواهم شست
بیشتر موهاش رو نوازش میکنم
بیشتر مثل بچه گربه خودشو لوس میکنه😽
بیشتر دریا مـــــى رویم روى آب میخوابیم🏝
شیر میخورد از دور دهانش مـــــى ریزد...قشنگ نیست؟؟
کمتر دستمال دم دستش مـــــى گذارم😆
بیشتر سر چراغ قرمز پشت ترافیک از ماشین پیاده مـــــى شوم ، و رو به همه داد میزنم من الاغ این قاتل روانى رو دوست دارم🙈
بیشتر موقع پلک زدن ترکیب مژه ها قند در دلم آب خواهد کرد😍
بیشتر غذایش را در وان سرو مـــــى کنم
بیشتر وقتى خوابه نقاشیش مـــــى کنم👻
بیشتر جوراب هاى لنگه به لنگه پاش میکنم، و بیشتر پابرهنه به خیابون مـــــى زنیم😀
بیشتر از بوى نم هنگام باران لذت خواهیم برد ، بدون چتر☔️
بیشتر از دور نگاهش خواهم کرد موقع رفتن، آمدن...😵
بیشتر در شرایط سخت، عجیب در ملا عام خواهم بوسیدش...💋
بیشتر تنش را خودکارى میکنم✍🏻
بیشتر آدامس در موهایش خواهم چسباند...🤓
بیشتر روى ساق پایش شعر مـــــى نویسم...😜
بیشتر آب به هم مـــــى پاشیم جیغ مـــــى زنیم....🤗
احمق مـــــى شویم، بیشتر مـــــى رویم کمتر مـــــى آییم
بیشتر لب خون مرده خواهد شد😘💋
جاى دندون و ناخن بیشتر خواهد ماند...😝
برعکس مـــــى خوابیم😴
بیدار نمى شویم
بیشتر هرهر مـــــى خندیم، به هر کس یا هر چیز که جدى تَر است😛
بیشتر پاهایمان گلى میشود🙃
بیشتر در تونل هاى جاده چالوس جیغ مـــــى کشیم😵
بیشتر در حمام تاریک دونفره شمع روشن میکنیم😎
زیر دوش آب سرد شادمهر مـــــى خوانیم😋
بیشتر از این فکر ها مـــــى کنیم
بیشتر نقشه هاى اونطورى میکشیم
ما رد داده ایم😂

۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۵ ، ۱۱:۱۰
رادیو عاشقی

من نصف عمرم رفته
نصف مانده را هم دو نیم کن
به خواب و بیداری
این هوشیاری هم بیشترش می رود برای
کار و کار و کار
حساب کردم از کل زندگی چند روزی بیشتر وقت ندارم
خب من آدمم 
شام 
غذا
ببخشید دستشویی
حمام
حالا غم و خلوت و سکوت به کنار
چه می ماند از من؟
وای این چند دقیقه چه خاکی به سرم بریزم؟
هر جور محاسبه می کنم 
داشتنت دیگر فایده ای ندارد
دیر شده 
من کی ناز تو را بخرم
کی بگویی با اجازه ی فلانی بله
کی برویم سفر
کی بر گردیم
کی عشقمان دچار روزمرگی
کی دست به تعمیر علاقه بزنیم
کی تو باز قهر کنی
کی برت گردانم 
کی بچه 
سیسمونی
کی پوشک و عروسک
کی مدرسه اش
کی تعطیلات
ببین
می خواهی بی خیال گفتن دوستت دارم بشوم؟
آخر خود این جمله یک عمر وقت می برد


۹ موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۵ ، ۲۰:۳۳
رادیو عاشقی

دیگَر براى داشتن کسى سماجت نمى کنم...
پرنده اى که عاشق من نباشد...
قفس هم برایش بسازم مـــــى رود...

۱۳ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۴۵
رادیو عاشقی

بازوان حس شاعرانه ام زخم خورده است
درد هاى پوستى کجا؟
درد دوستى کجا؟
این سماجت عجیب
پافشارى شگفت درد هاست
درد هاى آشنا
درد هاى بومى غریب
دردهاى خانگى
دردهاى کهنه لجوج
اولین قلم
حرف حرفِ درد را در دلم نوشته است
دست سرنوشت خونِ درد را با گِلم سرشته است
پس چگونه سرنوشت ناگریز خویش را  رها کنم؟
درد
رنگ و بوى غنچه دل است
پس چگونه من رنگ و بوى غنچه را زِ برگ هاى تو به توى آن جدا کنم؟
دفتر مرا دست درد مـــــى زند ورق
شعر تازه مرا درد گفته است
درد هم شنفته است
پس در این میانه من از چــه حرف مـــــى زنم؟
درد، حرف نیست
نام دیگَر من است
من چگونه خویش را صدا کنم؟


۱۱ موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۳۲
رادیو عاشقی

حتى اگر در میان مردمان این شهر شلوغ
یک نَفَر 
فقط یک نَفَر 
تو را بفهمد کافیست...

۱۰ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۵ ، ۲۰:۵۱
رادیو عاشقی




مگر می‌شود از این همه آدم ؛
یکی تو نباشی ...  ؟!


۵ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۵۷
رادیو عاشقی

دلتنگ که مـــــى شم
نه سیگار مـــــى کشم
نه کافه مـــــى رم
نه قهوه تلخ مـــــى خورم
نه تو خیابون ولیعصر قدم مـــــى زنم
بابا شماها خیلى باکلاسید
من که دلتنگ مـــــى شم
فقط تو اتاقم سیل میاد همین...

۵ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۵۵
رادیو عاشقی


آقاى همیشه سبز
ساکن مشرقى ترین نقطه بهشت...
دلتنگت هستیم
راحت بگوییم این زمین دیگَر به گرمى اوقاتى که شما زندگى مـــــى کردید نیست
هامونى شده است براى خودش
سرسبزى ها کم شده
عاطفه ها هم بار سفر بسته اند...
و 
حال همه ما...همچنان خوب نیست


۵ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۴۹
رادیو عاشقی