❤️🎼رادیو عاشقی🎼❤️

حال همه ما خوب است، اما تو باور نکن:):

❤️🎼رادیو عاشقی🎼❤️

حال همه ما خوب است، اما تو باور نکن:):

❤️🎼رادیو عاشقی🎼❤️

رادیو عاشقی
فصلم که شد کوچ میکنم به تو...

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

۷۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دلنوشته هاى عاشقانه» ثبت شده است


کسی چه می داند
شاید همین لحظه زنی
برای مرد سیاستمدارش می رقصد
یا پیانو می زند و
آواز می خواند
و جلوی جنگ جهانی بعدی را می گیرد
کسی چه می داند
شاید تنها شرط معشوقه ی هیتلر
به خاک و خون کشیدن دنیا بود
کسی سر از کار زن ها در نمی آورد
با سکوت شان شعر می خوانند
با لب هاشان قطعنامه صادر می کنند
با موهاشان جنگ می طلبند
با چشم هاشان صلح


۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۵ ، ۲۲:۵۰
رادیو عاشقی

به خواب هایم سر نکش
 وقتى در لحظات بیداریم حضور ندارى

۸ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۳۰
رادیو عاشقی


خیلی راحت در چشم هایم نگاه کرد و گفت می خواهد برود.
حرفی نزدم، نه اینکه عاشقش نباشم ها...نه...  دیوانه وار دوستش داشتم.
اما باید با چشم های خودتان ببینید عشق از همان دری که وارد قلبت شده، دارد می رود، تا مثل الان من لال بشوید..
اینجور وقتها من لال می شوم.
همه ی وجودم می شود یک چشم، که با وجود ابری بودنش، تمام رفتن های معشوقش را یکجا به تماشا می نشیند..
فقط به امید اینکه شاید برود؛ تمام دنیا را بگردد ..
ببیند هیچ خانه ای گرم و نرمتر از خانه ی قلب منی که ترک کرده نبوده و نیست...😔
آن وقت دوباره برگردد و این بار آهسته در بزند، و من بی صبرانه بگویم خوش آمدی... 
بگویم می بینی؟
هیچ چیز این خانه عوض نشده ..
فقط کمی پنجره های قلبم ترک برداشته ..💔
چون وقتی می رفتی،
از همین پنجره یک دنیا تو را تماشا کردم...

۸ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۵۲
رادیو عاشقی

کى میدونه آدما باید چند بار دلتنگ یه چیزى بشن
تا فراموشش کنن؟...
مثلا اگه دلتنگى برگ باشه!!!
و فراموشى پاییز،
آخر پاییز که بشه باید همه برگات بریزه و فراموش کنى
اما
میدونى!!!
من همیشه یه درخت کاجم...
نمى ریزه این دلتنگى ها از تنم...


۱۰ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۵ ، ۰۲:۲۸
رادیو عاشقی

دیگَر براى داشتن کسى سماجت نمى کنم...
پرنده اى که عاشق من نباشد...
قفس هم برایش بسازم مـــــى رود...

۱۳ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۴۵
رادیو عاشقی

تو را مدام میجویم
لحظه ها،ثانیه ها،ساعت ها
تو را مدام مـــــى خواهم
روزها، عصرها، شب ها
تو را مدام مـــــى بویم
هفته ها، ماه ها، سال ها
من تا همیشه با تو ام
آنقدر که حتى زمان هم با عبور خودش عاشقى مـــــى کند
پیراهنم مـــــى داند
تا در آغوش تو پیدا مـــــى شوم
دست هایم دور تو حلقه مـــــى زنند
و من با عطر موهایت عشق مـــــى بافم
تا انگشت هایم زندگى را لمس کنند
من با تو زنده ام
کسى جز تو در من نیست
کسى جز تو با من نیست
کسى جز تو یادم نیست

۱۰ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۵ ، ۲۰:۱۰
رادیو عاشقی

مـــــى شود سر به سر خداى یکدیگر نگذاریم؟
مـــــى شود مقایسه اش نکنیم؟
چــه کار به خداى هم داریم؟
میشود به خداى لاک ها چپ چپ نگاه نکنیم؟
مـــــى شود به خداى چادر مشکى ها نخندیم؟
میشود نگوییم خداى چادر مشکى ها بهتر است یا خداى مانتویى ها؟
میشود یک بار هم که شده به خداى مو رنگى ها ناسزا نگوییم؟
میشود براى خداى تسبیح به دست ها کلمه اُمل را ردیف نکنیم...
میشود به خداى آرایشى ها متلک نیاندازیم؟
میشود آنقدر نگوییم خدا را کجا باید جستجو کرد؟
امتحان کنیم یک بار هم که شده خداى همدیگر را قضاوت نکنیم...
خدا هم خسته شده آنقدر که کشیدیمش... حالش بد شده بس که هر که میگوید خدا یار من است...
نمى خواهیم تمامش کنیم...
به خداى هم دست نزنیم، جایگاهمان را یادمان رفته، نشسته ایم جاى خدا و پشت هم قضاوت میکنیم...
خدا من و تو یکــــــــى ست،اما شاید فاصله خداى من تا خداى تو یک خدا باشد...
به نماز هایى که با لاک خوانده میشود میخندیم
خدا را چــه دیدى شاید نماز او درست تَر از نماز من و توست
به گریه دختران مو بلوند در حرم و مسجدمان دهن کجى میکنیم، چــه میدانیم شاید خداى او محکم تَر از خداى ماست
ما هیچ چیز جز چهارچوب خداى خود را نمى بینیم پس به حریم خداى دیگران پا نگذاریم
به چادرى ها نخندیم ؛چادر براى یکــــــــى امنیت است و براى دیگرى خفقان...
نماز کسى را مسخره نکنیم؛ نماز براى یکــــــــى خم و راست شدن است و براى دیگرى آرامش...
میبینى خداى کسى میهمانى میدهد و شادى میکند
خداى دیگرى روى سجاده اش نشسته و طلب عفو
او خداست خداى ما هیچ سو را ول نمیکند
نه خداى مطلق چادرى هاست نه خداى مطلق مانتویى ها
نه خداى کشور هاى اسلامیت نه خداى کشور هاى مسیحى و یهودى و مابقى
او خداست هیچ کس را رها نمیکند
نه مرا نه تو را نه بقیه را
دست از سر خداى هم برداریم حکم دهنده کس دیگریست،براى هم حکم ندهیم
هر کس خدا را جایى میابد ؛کسى در نگاه پدر و مادرش، کسى در لبخند کودک سرطانى،کسى در میان مهمانى به قول خودشان فضاى مستى و راستى، کسى میان سجاده اش،کسى میان نماز با دست هاى لاک زده،کسى میان نماز شبش ، یکــــــــى در جنگ و دیگرى در صلح
خدا همه جا هست جدایش نکنیم
آخر شبها رو یک تخت همه ما را محکم به آغوش میکشد، میبوسد و شاید بگوید:
تو بنده ى منى مهم نیست چــه شکل ،چــه رنگ، چــه تیپ و چــه قیافه اى مهم این است که من دوســتت دارم
راه درست را با عملکرد درستمان نشان دهیم


۷ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۵ ، ۰۰:۰۶
رادیو عاشقی

حتى اگر در میان مردمان این شهر شلوغ
یک نَفَر 
فقط یک نَفَر 
تو را بفهمد کافیست...

۱۰ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۵ ، ۲۰:۵۱
رادیو عاشقی

پس کجایى؟
طاقت نیشخند کوه ها را ندارم،
خیلى وقت است ، آنها به هم رسیده اند...

۸ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۵ ، ۱۲:۲۰
رادیو عاشقی

‎آن روزها که با تو بودن برایم آرزو بود
‎تمام شد !
‎امروز با تو بودن
‎یا نبودن فرقی ندارد...
‎سیگار باشد و خیابان ...
‎من میروم تا دود کنم هستی ام را ....!!


۸ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۵۶
رادیو عاشقی