❤️🎼رادیو عاشقی🎼❤️

حال همه ما خوب است، اما تو باور نکن:):

❤️🎼رادیو عاشقی🎼❤️

حال همه ما خوب است، اما تو باور نکن:):

❤️🎼رادیو عاشقی🎼❤️

رادیو عاشقی
فصلم که شد کوچ میکنم به تو...

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

۲۶ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

تنها و غمگین نشسته با ماه

تنها و‎

‎غـــــمگین

‎نـــــشسته بـــــا مـــــاه...

‎در خـــــلوت ســـــاکت شـــــبانگاه

‎اشـــــکی بـــــه رخـــــم دویـــــد نـــــاگاه

‎روی تـــــو شـــــکفت در ســـــرشکم

‎دیـــــدم کـــــه هـــــنوز عـــــاشقم، آه...

‎*فریدون مشیری*


۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۵ ، ۰۱:۱۹
رادیو عاشقی


‎نمِ باران نشسته روی شعرم... دفترم یعنی!

نمی‌بینم تو را ابری‌ست در چشم تَرم یعنی
‎سرم داغ است و یک کوره تبم، انگار خورشیدم

فقط یکریز می‌گردد جهان دورِ سرم یعنی
‎تو را از من جدا کردند و پشت میله‌ها ماندم

تمام هستی‌ام نابود شد، بال و پرم یعنی
‎نشستم صبح و ظهر و عصر در فکرت فرو رفتم

اذان گفتند و من کاری نکردم... کافرم یعنی؟
‎اگر ده سال برمی‌گشتم از امروز می‌دیدی

که من هم شور دارم عاشقی را از بَرَم یعنی
‎تنِ تو موطِن من بوده پس در سینه پنهان کن

پس از من آنچه می‌ماند به جا؛ خاکسترم یعنی
‎نشستم چای خوردم، شعر گفتم، شاملو خواندم

اگر منظورت این‌ها بود، خوبم... بهترم یعنی!
‎مهدی فرجی


۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۰۳
رادیو عاشقی

فروغ فرخزاد

۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۴۲
رادیو عاشقی

عشق اى خورشید یخ بسته
به رنگ شعر

دیگرم گرمى نمیبخشى
عشـــق اى خورشید یخ بسته
سینه ام صحراى نومیدیست
خسته ام، از عشق هم... خسته
فروغ فرخزاد

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۲۳
رادیو عاشقی

بی تو من با بدن لخت خیابان چه کنم


با غم انگیزترین حالت تهران چه کنم

چمدان دست تو و ترس به چشمان من است‪
‬

این غم انگیزترین حالت غمگین شدن است


۲ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۵ ، ۰۳:۳۴
رادیو عاشقی

کاش می دیدم چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاریست
آه وقتی که تو لبخند نگاهت را
                                   می تابانی
بال مژگان بلندت را
                       می خوابانی
آه وقتی که تو چشمانت
آن جام لبالب از جان دارو را
                       سوی این تشنه ی جان سوخته می گردانی
موج موسیقی عشق
                      از دلم می گذرد
روح گلرنگ شراب
                      در تنم می گردد
دست ویران گر شوق
پر پرم می کند، ای غنچه رنگین پر پر....
من، در آن لحظه که چشم تو به من می نگرد
برگ خشکیده ایمان را
در پنجه باد ،
رقص شیطانی خواهش را،
 در آتش سبز !
نور پنهانی بخشش را، در چشمه مهر !
اهتزاز ابدیت را می بینم !!
بیش از این، سوی نگاهت، نتوانم نگریست !
اهتزاز ابدیت را یارای تماشایم نیست !
کاش می گفتی چیست؟
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاریست
 
فریدون مشیری

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۵ ، ۰۴:۱۷
رادیو عاشقی