❤️🎼رادیو عاشقی🎼❤️

حال همه ما خوب است، اما تو باور نکن:):

❤️🎼رادیو عاشقی🎼❤️

حال همه ما خوب است، اما تو باور نکن:):

❤️🎼رادیو عاشقی🎼❤️

رادیو عاشقی
فصلم که شد کوچ میکنم به تو...

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

۴۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عاشقانه هاى خاص» ثبت شده است

دگر آن شبست امشب که ز پی سحر ندارد
من و باز آن دعاها که یکی اثر ندارد
من و زخم تیز دستی که زد آنچنان به تیغم
که سرم فتاده برخاک و تنم خبر ندارد
همه زهر خورده پیکان خورم و رطب شمارم
چه کنم که نخل حرمان به از این ثمر ندارد
ز لبی چنان که بارد شکرش ز شکرستان
همه زهر دارد اما چه کند شکر ندارد
به هوای باغ مرغان همه بالها گشاده
به شکنج دام مرغی چه کند که پر ندارد
بکش و بسوز و بگذر منگر به این که عاشق
بجز این که مهر ورزد گنهی دگر ندارد
می وصل نیست وحشی به خمار هجر خو کن
که شراب ناامیدی غم درد سر ندارد
 
وحشی بافقی
۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۸ ، ۰۲:۲۳
رادیو عاشقی


 باز من ماندم و خلوتی سرد،
خاطراتی ز بگذشته ای دور!
یاد عشقی که با حسرت و درد
رفت خاموش شد در دل گور...


"فروغ فرخزاد"


۵ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۶ ، ۱۷:۳۷
رادیو عاشقی

چشم ها قادرند زندگی را زیر و رو کنند،

گاه با حرف هایشان

گاه با نگاهشان ...

وقتی حرف زیاد باشد،

درد زیاد باشد،

گوش شنیدن نباشد،

چشم ها پلک زدن را فراموش می کنند ...

خیره ماندن را شروع می کنند ...

نخوابیدن را یاد می گیرند ...

امان از خیره ماندن چشم ها ...

زمین و زمان را کن فیکون میکند ...

حرف چشم های خیره

بوی انتظار می دهد...

بوی نبودن...

بوی درد...

وحیدرضاخانى

۵ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۵ ، ۰۲:۳۶
رادیو عاشقی

روزی گفتم می خواهم آفتابگردانت باشم و تو آفتابم شوی
گفتی باشد
 و مرا به سرزمین خود راه دادی.
در زمینت
در زیر نگاه تابانت
بارور شدم
 
همه چیز به من بخشیدی
هر آنچه خواستم را
بی چشمداشت
 در سبد آرزوهایم ریختی
و من شدم  آفتابگردان کوچکی که برای طلوع آفتاب دعا می کرد
.....
آفتابگردان تو بودن بزرگ ترین خوشبختی من بود
مرا کافی بود
اما تو بی دریغ می تابیدی و  این بار از سر مهر
کسی را به من هدیه دادی تا خوشبخت تر شوم
تا باز در ثانیه ثانیه هایم تو را بینم
 
 و او آمد تا آیتی باشد از سوی خورشید
از سوی تو
تا ما آفتابگردان تو باشیم
و در کنار هم
آفتاب را برای همه ی گل ها معنا کنیم
و آفتابگردان های دیگری بکارم.
...
آفتاب من!
سپاسگزارم
می خواهم طلوعت را...

۶ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۵ ، ۱۴:۱۷
رادیو عاشقی

من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که می بینم بد آهنگ است
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بی‌برگشت بگذاریم
ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است ؟
مهدی اخوان ثالث

۵ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۵ ، ۱۳:۰۴
رادیو عاشقی

هرگز نگفتند
که زن باید عاشق باشد
و مَرد لایق ...
عشق را سانسور کردند ...!
        
من سالها جنگیدم
تا فهمیدم که بى عشق ،
نه گیسوانِ بلندم زیباست
و نه چشمانِ سیاهم ..!
                  
و نه مَردى با دستانِ زمخت
و گونه هاىِ آفتاب سوخته ،
خوشبختی ام را تضمین میکند ..!
 فروغ فرخزاد

۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۵ ، ۱۲:۰۶
رادیو عاشقی



‎راه رویام و چه زود دزدید
من یلدام،
 شب ِ دور از خورشید
باز پاییز شد و
باد چرخید و
هوس چو گیاهی مرموز رویید

اورویید و درخت از این همه درد
چو نگاهم خشکید

تا دیروز قدمی بردار
من رو باز به شروعش بگذار

تو زیبایی و بی پروایی و
من که از این دلتنگی بیمار

با من حوصله کن در این شب ِ کور
تو همیشه دل یار..
***
‎تو شب ِ بیدار منی
همه جا تکرار منى

گرچه بی من، گر چه که دور
دل ِ من، دل یار منی

تو شب ِ بیدار منی
همه جا تکرار منی

گرچه بی من، گر چه که دور
دل ِ من، دل یار منی
***


۴ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۵ ، ۱۷:۲۰
رادیو عاشقی

دریافت

 

 

 

چه بی تابانه می خواهمت

 

ای دوریت آزمون تلخ زنده بگوری !
چه بی تابانه تو را طلب می کنم !
بر پشت سمندی
گویی
نوزین
که قرارش نیست.
و فاصله
تجربه یی بیهوده است.
بوی پیرهنت
این جا
و اکنون.
کوه ها در فاصله
سردند.
دست
در کوپه و بستر
حضور مأنوس دست تو را می جوید .
و به راه اندیشیدن
یاس را
رج می زند.
بی نجوای انگشتانت
فقط.
و جهان از هر سلامی خالی است
 
شانه ات مجابم می کند
در بستری که عشق تشنگیست
زلال شانه هایت
همچنانم عطش می دهد
در بستری که
عشق
مجابش کرده است
 
#شاملو
۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۵ ، ۱۱:۴۲
رادیو عاشقی

من سردم است و انگار هیچوقت گرم نخواهم شد ؛
در کوچه باد می آید 
این ابتدای ویرانیست.
 
آن روز هم که دست های تو ویران شدند,
باد می آمد...
فروغ فرخزاد


۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۵ ، ۱۳:۲۳
رادیو عاشقی

سلام مولاى مهربانم
کاش مثل برف روى گنبد تو بودم
و آب میشد کل یخ هاى وجودم با شما
گرم میشد سردى این روزگار یخ زده
گنبدى میشد تمام تار و پودم با شما
کار از کبوتر شدن گذشته است
کاش برف بودم روى گنبدت
+یه سال گذش از اون روز دلشکستنم ، از اون روزى که روحم واسه حرمت پرمیکشید
حالا واسه شهادت منو طلبیدى 
نمیدونم چ جورى حال دلمو به زبون بیارم 
خیلى خیلى خوشحالم امام مهربونم
دارم واسه اونجا بودن ثانیه شمارى میکنم

۹ موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۵ ، ۰۰:۰۶
رادیو عاشقی